در سال 2014 سعودی ها معتقد بودند که نفت و گاز شیل ایالات متحده یک تهدید وجودی برای جایگاه عربستان سعودی در جهان و ادامه حکومت خاندان سلطنتی آل سعود است.
رویدادها اغلب راهی برای برجسته کردن ماهیت دایره ای زمان به جای خطی بودن آن دارند و نمونه فوقالعاده قابل توجه اخیر در این مورد، تهاجم امسال حماس به اسرائیل در یوم کیپور بود، درست همانطور که 50 سال قبل در یوم کیپور اتفاق افتاد، زمانی که ائتلاف عربی همین کار را کرد.
همانطور که تهاجم اخیر منجر به جنگ مداوم اسرائیل و حماس شد، حوادث سال 1973 به جنگ یوم کیپور منجر شد با این حال، در سال 1973، جنگ یوم کیپور مستقیماً به تحریم صادرات نفت به ایالات متحده، بریتانیا، ژاپن، کانادا و هلند توسط اعضای اوپک - به اضافه مصر، سوریه و تونس - در پاسخ به عرضه تسلیحات، منابع اطلاعاتی و پشتیبانی لجستیکی از اسرائیل در طول جنگ - انجامید.
تا پایان تحریم در مارس 1974، قیمت نفت حدود 267 درصد افزایش یافت، از حدود 3 دلار در هر بشکه (Pb) به بیش از 11 دلار آمریکا و این به نوبه خود آتش رکود اقتصادی جهانی را دامن زد، به ویژه در کشورهای واردکننده خالص نفت غرب احساس شد.
با این حال از دیدگاه بلندمدت حتی مهمتر از همه این موارد، تغییر سیاست ایالات متحده در قبال عربستان سعودی و اوپک از آن نقطه بود و با قضاوت بر اساس اعلامیه های اخیر ایالات متحده، جنگ کنونی اسرائیل و حماس ممکن است منجر به مرحله نهایی این سیاست شود که در سال 1974 انجام شد.
در پایان تحریم در سال 1974 برخی آن را شکست خورده نامیدند، زیرا منجر به بازپسگرفتن تمامی سرزمینهایی که در جنگ یوم کیپور به دست آورده بود، توسط اسرائیل انجام نشد و با این حال در یک مفهوم گسترده تر، جنگ گسترده تری توسط عربستان سعودی، اوپک و سایر کشورهای عربی در تغییر موازنه قدرت در بازار جهانی نفت از مصرف کنندگان بزرگ نفت (عمدتاً در غرب در آن زمان) به دست آمده بود.
تولیدکنندگان بزرگ نفت (عمدتاً در خاورمیانه در آن نقطه) شیخ احمد زکی یمانی، وزیر ذخایر نفت و مواد معدنی وقت عربستان سعودی که به طور گسترده ای در تدوین استراتژی تحریم اعتبار داشت، این تغییر را دقیقاً خلاصه کرد.
برای آنچه در سیاست ایالات متحده دنبال شد، یک شخصیت برجسته در واشنگتن با دیدگاه یمانی موافق بود و این هنری کیسینجر بود. (برخی کارشناسان آمریکایی او را جنایتکار جنگی می دانند)
کیسینجر یک استراتژیست ژئوپلیتیک بسیار تأثیرگذار که از ژانویه 1969 تا نوامبر 1975 به عنوان مشاور امنیت ملی ایالات متحده، از سپتامبر 1973 تا ژانویه 1977 وزیر امور خارجه، و پس از آن مشاور ارشد بسیاری از روسای جمهور ایالات متحده بود، بر اساس آن سال 1973 به سه نتیجه کلیدی رسید.
اولین مورد این بود که ایالات متحده دیگر هرگز نمیتواند واقعاً به عربستان سعودی اعتماد کند، زیرا اخلاق اساسی توافق سنگ بنای بین دو کشور را که در 14 فوریه 1945 بین رئیسجمهور وقت ایالات متحده، فرانکلین دی روزولت، و رئیسجمهور وقت منعقد شد، شکسته بود.
پادشاه عربستان عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود، این معامله از آن نقطه تا شروع بحران نفتی 1973/74 بدون مشکل اجرا شد، و به سادگی این بود که ایالات متحده تمام منابع نفتی مورد نیاز خود را تا زمانی که عربستان سعودی نفت در اختیار داشت و در ازای آن، دریافت می کرد و آمریکا امنیت عربستان سعودی و آل سعود حاکم بر آن را تضمین خواهد کرد.
عربستان سعودی به وضوح این عهد را در رهبری تحریم عرضه نفت علیه آمریکا شکسته بود دومین نتیجه کیسینجر این بود که ایالات متحده باید تلاش های خود را برای خودکفایی در منابع انرژی در اسرع وقت با تمرکز بر کوتاه مدت تسریع کند.
او در آن زمان هیچ ایده روشنی نداشت که این خودکفایی چه زمانی ممکن است رخ دهد، زیرا انقلاب نفت و گاز شیل در آن مقطع حتی در مرحله توسعه قابل توجهی قرار نداشت و سوم، کیسینجر به این نتیجه رسید که بهترین اقدام برای ایالات متحده برای ادامه به دست آوردن نفت و گاز مورد نیاز برای حفظ موقعیت بالای اقتصادی و سیاسی جهانی خود این است که اطمینان حاصل شود که کشورهای خاورمیانه دوباره در آینده علیه آمریکا با همدیگر متحد نشوند.
او با موفقیت استدلال کرد که راه بهینه برای ایالات متحده برای اطمینان از این امر، استفاده از اصل تفرقه بینداز و حکومت کن بین تولیدکنندگان عمده نفت و گاز منطقه است.
که به نوبه خود نوعی از دیپلماسی مثلثی بود که او از آن حمایت میکرد و در آن زمان در معاملات ایالات متحده با روسیه و چین تأثیر زیادی داشت، به طور خلاصه این امر مستلزم بازی یک طرف مقابل طرف دیگر با استفاده از هر گونه گسلی که در هر زمان معین از کشورهای هدف عبور کرده است، خواه اقتصادی، سیاسی، مذهبی یا هر ترکیبی از آنها باشد.
اما دو مورد از مهمترین آنها، اعمال نفوذ در نفاق دینی بین اسلام شیعه و سنی (به ترتیب در ایران و عربستان سعودی) و تضعیف ایدههای احیاگر پان عربیسم در مورد اولی، نمونه های قابل توجه شامل حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003 و خروج یکجانبه آن از توافق هسته ای با ایران در سال 2018 است.
در مورد دوم، نمونه های قابل توجه شامل حمایت ایالات متحده از مصر و اسرائیل است.
معاهده صلح که پس از آن انور سادات رئیس جمهور مصر ترور شد و عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل، از سال 1974 تا 2014، این استراتژی ایالات متحده به طور کلی در تضمین عدم وقوع مجدد اقدامات جمعی معنادار علیه آن توسط عربستان سعودی و اوپک موفق بود.
با این حال در اوایل سال 2014، برای سعودیها آشکار شده بود که ایالات متحده راهی پیدا کرده است که میتواند استقلال انرژی خود را در آینده تضمین کند، همانطور که مدتها میخواست.
رشد صنعت انرژی شیل ایالات متحده بود که با گاز به طور جدی در سال 2006 و با نفت در سال 2010 آغاز شد.
اما تا سال 2013 افزایش تولید عملاً یک خط عمودی مستقیم بود و در سال 2014، سعودی ها معتقد بودند که نفت و گاز شیل ایالات متحده یک تهدید وجودی برای جایگاه عربستان سعودی در جهان و ادامه حکومت خاندان سلطنتی آل سعود است.
آنها در هر دو زمینه درست می گفتند، زیرا تنها قدرت واقعی پادشاهی در جهان از منابع نفتی آن سرچشمه می گیرد و قدرت خانواده سلطنتی در کشور کاملاً از ثروتی که به ارمغان می آورد ناشی می شود و با این حال در آن زمان، سعودیها معتقد بودند که اگر بخش نوپای شیل ایالات متحده را نابود کنند - یا حداقل به طور قابل توجهی از کار بیاندازند، آنگاه قدرت نفتی آنها برای مدت طولانیتری دوام خواهد آورد.
عربستان فکر میکرد که میتواند این کار را با راهاندازی یک جنگ تمامعیار قیمت نفت انجام دهد که در آن خود و اعضای اوپک به بازار بیش از حد عرضه میکنند و قیمتها را به سطوحی میرسانند که تولیدکنندگان نفت شیل ایالات متحده را ورشکست میکنند.
سعودیها مطمئن بودند که این جنگ موفقیتآمیز خواهد بود، زیرا در بحران نفتی 1973/74 پیروز شده بودند، و عموماً تصور میشد که تولیدکنندگان شیل ایالات متحده نقطهای بالاتر از 70 دلار نفت برنت دارند.
تمام جزئیات مربوط به این جنگ قیمت نفت از 2014 تا 2016 (و تلاش بعدی در سال 2020 برای انجام همین کار) به هیچ وجه مطابق با خواست عربستان سعودی پیش نرفت و فاجعه اقتصادی و سیاسی که برای عربستان سعودی به وجود آمد، دلیل اصلی انحراف این کشور به سمت حوزه نفوذ چین و روسیه بود.
با انتشار اخباری مبنی بر امضای سه مزایده اجاره نفت و گاز جدید در خلیج مکزیک توسط وزارت کشور ایالات متحده، فاز نهایی به حاشیه راندن تولیدکنندگان عمده هیدروکربن در خاورمیانه ادامه دارد.
این پروژهها به بسیاری از پروژههای جدید اکتشاف و توسعه متعارف و شیل که طی سال گذشته توسط شرکتهای بزرگ نفت و گاز ایالات متحده اعلام شده بود، میافزاید.
این حتی شامل چراغ سبز برای پروژه 8 میلیارد دلاری حفاری نفت و گاز ویلو غول نفتی ایالات متحده ConocoPhillips در آلاسکا می شود، اگر دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا، به کاخ سفید بازگردد - همانطور که به نظر می رسد بسیار ممکن است - این تعداد احتمالاً حتی بیشتر می شود.
مالکیت معنوی مجله انرژی (energymag.ir) علامت تجاری ناشر است... سایر علائم تجاری مورد استفاده در این مقاله متعلق به دارندگان علامت تجاری مربوطه می باشد، ناشر وابسته یا مرتبط با دارندگان علامت تجاری نیست و توسط دارندگان علامت تجاری حمایت، تایید یا ایجاد نشده است، مگر اینکه خلاف آن ذکر شده باشد و هیچ ادعایی از سوی ناشر نسبت به حقوق مربوط به علائم تجاری شخص ثالث وجود ندارد.