آژانس بین المللی انرژی به دلیل تغییر به سمت فناوریهای انرژی پاک، اوج تقاضا برای نفت را در سال 2028 پیشبینی میکند ولی اوپک با پیش بینی افزایش تقاضای نفت ناشی از افزایش نیازهای انرژی در اقتصادهای نوظهور مخالف است.
امروزه مشاهده برآوردهای نسبتاً کوتاه مدت برای نقطه ای که در آن تقاضا برای سوخت های مبتنی بر نفت شروع به کاهش می کند، نسبتاً رایج است، اصطلاحی که اغلب برای توصیف این نقطه اوج استفاده می شود، اوج تقاضای نفت است.
آژانس بین المللی انرژی طی سالها، مأموریت خود را به وظایف نسبتاً گستردهای گسترش داده است و هدف این مقاله بیان جزئیات تمام تلاشهای آن نیست و نقشی که ما برجسته خواهیم کرد نقشی است که در سنجش و مشاوره به دولت های عضو در مورد امنیت انرژی و منابع انرژی برای سال های آینده ایفا می کند.
در این مقام، آژانس بین المللی انرژی در گزارشی با عنوان نفت 2023 که سال گذشته منتشر شد، سال 2028 را سالی دانست که استفاده از سوختهای نفتی کاهش خواهد یافت.
طبق گزارش جدید آژانس بین المللی انرژی، رشد تقاضای جهان برای نفت در سالهای آینده تقریباً متوقف میشود، زیرا قیمتهای بالا و نگرانیهای مربوط به امنیت عرضه که به دلیل بحران انرژی جهانی برجسته شده است، حرکت به سمت فناوریهای انرژی پاکتر را تسریع میکند.
این دیدگاه بهویژه در مورد سوختهای موتور مایع، توسط سایر آژانسها و سازمانهایی که تخمینهای دراز مدت را ارائه میکنند، تا حد زیادی مشترک است.
آژانس اطلاعات انرژی ایالات متحده (EIA )، Rystad و Det Norske Veritas همگی نشان میدهند که افزایش تقاضا در دهه 2030 از بین میرود، زیرا خودروهای الکتریکی سهم بیشتری از وسایل نقلیه مسافربری را به خود اختصاص میدهند.
همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید سازمان کشورهای صادرکننده نفت اوپک با این دیدگاه مخالف است، در واقع در گزارش اخیر خود در مورد چشم انداز تقاضای نفت که در نوامبر 2023 منتشر شد، آنها شاهد افزایش تقاضای نفت از همه نوع به جز تولید برق از 105 میلی متر BOPD در سال 2025 به 116 میلی متر BOPD در سال 2045 هستند.
این پیش بینی استفاده از نفت به عنوان سوخت جاده همچنان بزرگترین منبع افزایش تقاضا در این دوره است.
این گزارش خاطرنشان میکند که واگرایی بین چشماندازهای آژانس بین المللی انرژی و اوپک عمدتاً به دلیل فرضیات مربوط به سرعت جایگزینی خودروهای موتور احتراق داخلی با خودروهای الکتریکی است.
آنچه جالب است این است که اگر نگوییم غیرممکن است، مشاهده روند تولیدی که بتواند از قضیه خرس حمایت کند بسیار دشوار است، در ایالات متحده، ما در حال پمپاژ بیش از 13.2 میلیمتر BOPD هستیم و همچنان 6.7 میلیمتر BOPD را وارد میکنیم تا عادت روزانه نزدیک به 22 میلیمتر BOPD خود را تغذیه کنیم.
آژانس اطلاعات انرژی ایالات متحده (EIA) در چشم انداز کوتاه مدت انرژی ماهانه خود STEO پیش بینی می کند که تا پایان سال 2025، تولید و تقاضای جهانی در یک تعادل نسبتاً فشرده در 105 میلی متر BOPD قرار می گیرد.
مطمئناً این یک روند بلندمدت نیست، اما همانطور که اغلب گفته می شود، روند بلندمدت از دسته ای از روندهای کوتاه مدت تشکیل شده است.
به نوبه خود، من می گویم که خط روند در نمودار STEO زیر با برآورد اوپک بیشتر از سه مورد دیگر مطابقت دارد.
هر دوی این تصورات نمی توانند درست باشند، کدام فرض صحیح در مورد تقاضای نفت در آینده است؟ یا هر دو اشتباه می کنند؟ این دو دیدگاه متفاوت از تقاضای نفت چه دو عاملی را در نظر نمی گیرند؟
اولین پاسخ در این است که چگونه رشد طبقه متوسط در چین، هند و آفریقا را بر حسب تقاضای انرژی و شکل نهایی آن تفسیر می کنید، مورد دوم ظهور تقاضای انرژی برای هوش مصنوعی (AI) است، یک منبع کاملاً جدید تقاضا که به تازگی در پیشبینیهای تقاضای انرژی ظاهر شده است.
من یکی از نتایج احتمالی این تقاضا برای گاز طبیعی ایالات متحده را در مقاله ای در مارس 2024 مورد بحث قرار دادم.
برای روشن بودن، من استدلال نمیکنم که تقاضای هوش مصنوعی مستقیماً بر تقاضای نفت خام به عنوان منبع اصلی تأثیر میگذارد، بیشتر تحلیلگران انرژی های تجدیدپذیر و گاز طبیعی را برای برآوردن تقاضای هوش مصنوعی فاکتور می گیرند.
آنچه بر تقاضا برای WTI و سایر سبدهای نفت خام تأثیر می گذارد، ارتباط با تولید نفت سبک در ایالات متحده و گاز مرتبط با آن است، ما آن بحث را به مقاله آینده واگذار می کنیم و دوباره بر موضوع اصلی خود تمرکز می کنیم.
تقاضای نفت واقعاً چه چیزی میتواند باشد وقتی که رشد طبقات پایینتر در حال حاضر ضعیف اما مشتاق صعودی را در نظر بگیریم؟
سپس پرونده گاو نر برای نفت وجود دارد. آرجون مورتی، مفسر و شریک مشهور انرژی در شرکت تحلیلگر انرژی Veriten و همچنین یک تحلیلگر انرژی سابق گلدمن ساکس، در پادکست اخیر خود در وبلاگ Super-Spiked در مورد تقاضای انرژی در آینده بحث کرد.
در اپیزودی با عنوان همه ثروتمند هستند، آرجون بیان میکند که اگر همه به اندازه ای خوششانس باشند، یعنی 1.2 میلیارد نفر که در دنیای غرب زندگی میکنند - از نظر انرژی غنی باشند - چه تأثیری بر تقاضای انرژی جهان خواهد داشت.
به طور دقیقتر، آرجون میپرسد چه معنایی برای ۷ میلیارد نفر دیگر در چین، هند، آسیا و آفریقا دارد که سبک زندگی آمریکاییها، کاناداییها، اروپاییها و چند کشور دیگر را داشته باشند و پاسخی که او به صورت مطلق می دهد، 250 میلی متر BOPD، با استفاده از نقطه مرجع 10 bbls در سال!
الان کجا هستیم؟ آمریکا سالانه 22 بشکه نفت سرانه مصرف می کند در حالی که چین 3.7 بشکه نفت سرانه مصرف می کند. هندی ها فقط 1.3 بشکه در سال مصرف می کنند و این یک شکاف بسیار گسترده است و همانطور که آرجون اشاره می کند، رشد اقتصادی و رشد انرژی یکی هستند، بدون انرژی کافی رشد اقتصادی بدست نمی آورید.
یکی از استدلالهایی که توسط گروه Peak Oil مطرح شد این است که رشد بهرهوری تولید ناخالص داخلی (GDP) و جایگزینی انرژی، منحنی تقاضای نفت را منحنی میکند، همانطور که در دهه 2030 ذکر شد و غروب سوختهای فسیلی را نشان میدهد.
آرجون خاطرنشان می کند که هیچ مدرکی وجود ندارد که این اتفاق با استفاده از داده های گردآوری شده توسط گلدمن ساکس تا سال 2019 رخ دهد و افزایش بهره وری هرگز مقدار انرژی مورد نیاز برای تولید یک دلار اضافی از تولید ناخالص داخلی، بالاتر از 2.7 درصد رشد تولید ناخالص داخلی را کاهش نمی دهد.
نقطه ای که در دوران مدرن به ندرت مورد توجه قرار می گیرد، برای پر کردن این شکاف و دستیابی به رشد، به ورودی انرژی بیشتری نیاز دارید. روغن.
با نگاهی به نمودار آرجون در زیر که از چین به عنوان مثال استفاده میکند، میتوانیم تقاضای کنونی آنها 3.7 بشکه سرانه را ببینیم که معادل حدود 15 میلیمتر BOPD است، با اضافه شدن 10 بشکه در سال برای رشد در طبقه متوسط، شما به 35 میلی متر BOPD می رسید تا تقاضای انرژی چین را برآورده کنید.
حتی اگر چین به 100٪ نفوذ خودروهای الکتریکی-EV برسد، چیزی که آرجون (یا من) معتقد است امکان پذیر نیست، شما هنوز 27 میلی متر BOPD تقاضای نفت دارید و طبق گزارش SP Global، چین حدود 4.1 میلیمتر BOPD تولید میکند، که شکافی در حدود 11 میلیمتر BOPD ایجاد میکند که باید برای تامین تقاضای امروزی وارد کند.
نکته ای که مرا به آنچه که آرجون به عنوان محدود کننده نهایی تقاضا اشاره کرد و چرایی آن می رساند، هدایت می کند، اگرچه کشورهایی که مطمئناً مایل به افزایش مصرف نفت خود هستند ممکن است نتوانند این کار را انجام دهند.
محدودیت های ژئوپلیتیکی برای واردات به نقل از آرجون، هیچ سابقه ای وجود ندارد که کشورهایی که 20 تا 30 میلی متر BOPD وارد می کنند نیازهای انرژی خود را تامین کنند، ایالات متحده، قبل از ظهور تولید شیل، تا سال 2005 بیش از 10 میلی متر BOPD وارد می کرد. این چیزی است که ما می دانیم ممکن است.
لازم به ذکر است که هند نیز در وضعیت مشابهی قرار دارد و برای اینکه بتواند استاندارد 10 بشکه ای سرانه آرجون را برای ثروتمند بودن برآورده کند، باید 35-45 میلی متر BOPD وارد کند، ما فقط نمی دانیم که آیا می توان این کار را هم از نظر ظرفیت لجستیکی و هم از نظر ظرفیت عرضه انجام داد.
همانطور که نمودار EIA بالا نشان می دهد که تولید جهانی نفت از سال 2019 تنها حدود 3 میلی متر BOPD افزایش یافته است، برای اینکه فقرای جهان ثروتمندتر شوند، نفت بسیار بیشتری باید به بازار بیاید.
غذای آماده
پیام رشد طبقه متوسط در سطح جهان اغلب در هجوم مداوم تغییرات آب و هوایی و سر و صدای انتقال انرژی گم می شود، واقعیت این است که دنیایی که امروز در آن زندگی می کنیم و احتمالاً در اواسط قرن وجود دارد، از نفت استفاده می کند.
این تصور که جهان میتواند به سرعت و بدون دردسر به دیگر اشکال انرژی تبدیل شود، در زمانهای اخیر برخی، نه حفرهها، بلکه دهانههای شکاف ایجاد کرده است، مزارع بادی فراساحلی با افزایش هزینه ها لغو می شوند. (تولیدکنندگان خودرو به دلیل عدم علاقه مصرف کنندگان، اجرای EV را به تاخیر می اندازند)
جوامعی که تحت تأثیر مکانیابی مزارع خورشیدی قرار گرفتهاند، استفاده از زمین را به عقب میاندازند، زیرا آنها پیشنهاد میکنند بخشهای بزرگی را برای این منظور بلعند.
راجر پیلکه، یکی دیگر از مفسران و نویسندههای مشهور انرژی، در پستی در Substack خود، The Honest Broker، به مقالهای از واتسلاو اسمیل اشاره میکند که پیشرفت انتقال انرژی ما به این نقطه را مورد بحث قرار میدهد.
تنها کاری که ما در نیمه راه انتقال انرژی بزرگ جهانی در نظر گرفته شده انجام داده ایم، کاهش نسبی کوچک در سهم سوخت فسیلی در مصرف انرژی اولیه جهان است از نزدیک به 86 درصد در سال 1997 به حدود 82 درصد در سال 2022.
عقب نشینی با افزایش مطلق مطلق در احتراق سوخت فسیلی همراه بوده است: در سال 2022، جهان تقریباً 55 درصد بیشتر از سال 1997 انرژی محبوس شده در کربن فسیلی مصرف کرد.
در مقابل این عدم پیشرفت در جایگزینی نفت به جای دیگر اشکال انرژی، این واقعیت است که عرضه انرژی جهان در تعادلی محدود با تقاضا در حال حاضر است، اگر فقرای جهان در سالهای آتی به سمت پیشبینی 10 بشکهای سالانه آرجون پیشرفتی حتی اندک داشته باشند، قطعاً پرونده بول برای نفت به خودی خود کمک خواهد کرد.
مالکیت معنوی مجله انرژی (energymag.ir) علامت تجاری ناشر است... سایر علائم تجاری مورد استفاده در این مقاله متعلق به دارندگان علامت تجاری مربوطه می باشد، ناشر وابسته یا مرتبط با دارندگان علامت تجاری نیست و توسط دارندگان علامت تجاری حمایت، تایید یا ایجاد نشده است، مگر اینکه خلاف آن ذکر شده باشد و هیچ ادعایی از سوی ناشر نسبت به حقوق مربوط به علائم تجاری شخص ثالث وجود ندارد.