با توجه به موقعیت (زمینه منفعت بزرگی) که آمریکا به معنای واقعی در سال های اخیر در خاورمیانه از دست داد، هر راهبردی که برای بازیابی بخشی یا تمام نفوذ قبلی خود در منطقه، باید هوشمندانه، هماهنگ و چند لایه باشد و به همین ترتیب است.
درگیری کرملین (به طور ناخواسته) از طریق تلاش ناشیانه و ناکارآمد خود برای الحاق کریمه و جنگ در اوکراین به این راهبرد بزرگ کمک کرده است.
این تهاجم به جای این که به عنوان ایستگاهی برای تهاجم گسترده تر به اروپا که با گسترش همزمان نفوذ چین در آسیا و اقیانوسیه تقویت شده بود عمل کند، تنها در نهایت موفق شد انسجام عملی و فلسفی ناتو و مشابه های آن را در سایر نقاط جهان که دارای آن بودند، دوباره شعله ور کند.
شاید هیچ کجا بهتر از مصر به ویژه تحولات در بخش نفت و گاز این کشور، تصویر کوچکتری از استراتژی تهاجم ایالات متحده پس از اوکراین ارائه نمی کند.
بلافاصله پس از ورود نیروهای روسی به اوکراین در 24 فوریه 2022، بدیهی بود که اگر تهاجم جدید به همان اندازه که بدون مجازات باقی نمی ماند، باید منابع نفت و گاز جدید به سرعت پیدا شود.
دلیل اصلی اینکه چرا تهاجم سال 2014 روسیه را از حمله سال 2022 به اروپا منصرف نکرد، این بود که برخی از قدرتهای کلیدی اروپایی به ویژه (رهبر واقعی اروپا) آلمان، نمیخواستند تحریمهایی را بر صادرات نفت و گاز روسیه اعمال کنند.
مانند بسیاری از کشورهای دیگر در قاره اروپا آلمان بیشتر معجزه اقتصادی خود را بر روی عرضه بی حد و حصر واردات ارزان نفت و گاز از روسیه ساخته بود.
بخش عمده دیگر موفقیت آلمان جایگزینی مارک آلمانی بسیار با ارزش با یورو بسیار کم ارزش تر بود، بنابراین بلافاصله قیمت صادرات خود را به بقیه اروپا کاهش داد.
برای چندین هفته پس از حمله روسیه به اوکراین تنها نگرانی آلمان این بود که اطمینان حاصل کند که روسیه تامین نفت یا گاز کشورهای عضو خود را متوقف نکند، زیرا آنها قادر به پرداخت به روشی که مسکو ترجیح میدهد نیستند.
این امر به دنبال فرمان 31 مارس امضا شده توسط رئیس جمهور ولادیمیر پوتین بود که خریداران اتحادیه اروپا (E.U) را ملزم به پرداخت به روبل برای گاز روسیه از طریق مکانیسم جدید تبدیل ارز یا خطر تعلیق عرضه کردند.
قبل از تهاجم سال 2022 به اوکراین، روسیه و چین به طور سیستماتیک برای تضمین وفاداری از بسیاری از مخازن بزرگ نفت و گاز جهانی تا جایی که می توانستند، از جمله ایران، عراق، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر و سایرین همکاری کرده بودند.
هدف تنها تضمین این نبود که چین تا زمانی که روسیه در اوکراین و سپس سایر کشورهای هدف در نظر داشت، انرژی کافی برای تقویت اقتصاد خود را دارد، بلکه همچنین محروم کردن واردکنندگان خالص انرژی متحد ایالات متحده از دستیابی به آن بود (نفت و گازی که برای رفاه اقتصادی خود نیاز داشتند).
چین و روسیه در این زمینه با جدایی گسترده ایالات متحده از خاورمیانه در سال های ریاست جمهوری دونالد ترامپ کمک کردند، درست یا نادرست، این سیاست در سخنرانی آغازین جنگ های بی پایان او در آکادمی نظامی ایالات متحده در وست پوینت در 13 ژوئن 2020 خلاصه شد.
اظهار نظر او مبنی بر اینکه روزهای پلیس جهان بودن ایالات متحده به پایان رسیده است و انعکاس خروج ایالات متحده از، به ویژه، سوریه (در سال 2019) - از جمله گفتگوهای طولانی داخلی کاخ سفید در مورد خروج از منطقه محرومیت از لحاظ استراتژیک حیاتی در تنف که محل اتصال سه مرزی سوریه، اردن و عراق - افغانستان بود.
اما از نظر عملی این سیاست به طور جدی با خروج یکجانبه ایالات متحده در ماه مه 2018 از توافق هستهای با ایران آغاز شده بود که در را به روی افزایش گسترده نفوذ روسیه و چین در سراسر میانه باز کرده بود.
فرصتها در سال 2022 برای ایالات متحده و متحدانش برای مشارکت مجدد سریع در خاورمیانه برای تامین منابع جدید نفت و گاز پس از از دست دادن منابع روسیه در آن مقطع بسیار اندک بود.
اما مصر یکی از کشورهایی بود که در برابر چین و روسیه از دست نرفته بود، و همچنین کشوری بود که به طور گستردهتری در لغت عربی موقعیت تأثیرگذاری منحصر به فردی داشت.
برای دههها، جهان عرب مصر را بهعنوان حامی اصلی ایدئولوژی پان عرب میدانست که معتقد است قدرت پایدار را تنها میتوان در وحدت سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی اجتماعی اعراب در کشورهای مختلف یافت که پس از ظهور دو جنگ جهانی قدرتمندترین طرفدار اخیر این فلسفه، جمال ناصر، رئیس جمهور مصر از سال 1954 تا 1970 بود.
از محسوس ترین نشانه های این حرکت در آن زمان می توان به تشکیل اتحادیه جمهوری عربی متحده بین مصر و سوریه از سال 1958 تا 1961، تشکیل اوپک در سال 1960، سلسله درگیری ها با اسرائیل همسایه در این دوره و سپس اشاره کرد.
تحریم نفتی 1973/74 با کنار آوردن این رهبر جهان عرب، ایالات متحده امیدوار است - حداقل تا حدی - تأثیر منفی ژئوپلیتیکی متحد طولانی مدت عربستان سعودی را که برای بلوک چین و روسیه از دست داده است، جبران کند.
از نظر سیاسی و تاریخی، مصر حداقل به اندازه عربستان سعودی در جهان عرب رهبر بوده است.
مصر علاوه بر اهمیت ژئوپلیتیکی منحصربهفردش، موقعیت منحصربهفردی در بازار جهانی نفت دارد که برای آمریکا و متحدانش از دست نمیرود. مصر بیش از تخمین محافظه کارانه رسمی خود از حدود 1.8 تریلیون متر مکعب ذخایر گاز، کنترل کننده مهم ترین نقطه توقف کشتیرانی جهانی کانال سوئز است که حدود 10 درصد از نفت و LNG جهان از طریق آن منتقل می شود.
همچنین خط لوله حیاتی سوئز- مدیترانه را کنترل می کند که از پایانه عین سخنه در خلیج سوئز، نزدیک دریای سرخ، تا بندر سیدی کریر، در غرب اسکندریه در دریای مدیترانه امتداد دارد. این یک جایگزین حیاتی برای کانال سوئز برای انتقال نفت از خلیج فارس به مدیترانه است.
کانال سوئز یکی از معدود نقاط ترانزیت اصلی است که توسط چین کنترل نمی شود.
به طور خاص، چین در حال حاضر کنترل موثری بر تنگه هرمز از طریق توافقنامه همکاری جامع 25 ساله ایران و چین دارد، همانطور که برای اولین بار در هر نقطه از جهان در مقاله من در 3 سپتامبر 2019 در مورد این موضوع فاش شد و همچنین به طور کامل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
در کتاب جدیدم همین معامله همچنین به چین بر تنگه باب المندب تسلط میبخشد، که از طریق آن کالاها از طریق دریای سرخ به سمت کانال سوئز پیش از حرکت به سمت دریای مدیترانه و سپس به سمت غرب حمل میشوند.
این امر از آنجا حاصل شده است که بین یمن (حوثیها که مدتها مورد حمایت ایران بودهاند) و جیبوتی (که چین نیز بر سر آن سنگر بسته است) قرار دارد.
انتقال به بخش نفت و گاز مصر در سمت ایالات متحده توسط شورون و در سمت اروپایی توسط BP و شل بریتانیا و Eni ایتالیا انجام شده است. اخیرا بریتیش پترولیوم اعلام کرد که در سه سال آینده 3.5 میلیارد دلار در اکتشاف و توسعه میادین گازی مصر سرمایه گذاری خواهد کرد.
اگر فعالیت اکتشافی اکتشافات جدیدی به همراه داشته باشد، این مقدار می تواند دو برابر شود.
این امر پیشرفتهای عظیم شورون را افزایش میدهد، که همراه با شریک اروپایی خود در سایت، انی، اوایل سال جاری یک میدان گازی بالقوه عظیم در دریا را در منطقه امتیاز خود در دریای سرخ با تمرکز بر چاه نرگس-1 کشف کردند و قرار است تا اولین اکتشاف نفت و گاز طبیعی را در نیمه اول سال 2024 در آنجا حفاری کنید.
این کشف به دنبال اعلام در دسامبر 2022 مبنی بر اینکه شورون با چاه اکتشافی Nargis-1 خود در شرق دلتای نیل، حدود 99 میلیارد متر مکعب گاز مورد استفاده قرار داده است، انجام می شود. 60 کیلومتری شمال شبه جزیره سینا.
شورون همچنین اکنون میدانهای عظیم لویاتان و تامار در اسرائیل و پروژه آفرودیت در قبرس را در اختیار دارد.
در همین راستا، غول نفت و گاز بریتانیا شل، توسعه فاز دهم امتیاز دریای عمیق دلتای غربی دلتای غرب مصر (WDDM) در دریای مدیترانه را آغاز خواهد کرد. در همین راستا، در دو هفته گذشته شش شرکت بین المللی اکتشاف نفت و گاز برای مناقصه اکتشاف و توسعه نفت برای 12 بلوک در دریای مدیترانه و دلتای نیل رقابت کردند.
شورون ایالات متحده یکی، بریتیش پترولیوم بریتانیا و همچنین شل دو شرکت دیگر هستند، به علاوه انی ایتالیا، Energean که مقر آن در انگلستان است، و شرکت Cheiron Petroleum مصر.
مالکیت معنوی مجله انرژی (energymag.ir) علامت تجاری ناشر است... سایر علائم تجاری مورد استفاده در این مقاله متعلق به دارندگان علامت تجاری مربوطه می باشد، ناشر وابسته یا مرتبط با دارندگان علامت تجاری نیست و توسط دارندگان علامت تجاری حمایت، تایید یا ایجاد نشده است، مگر اینکه خلاف آن ذکر شده باشد و هیچ ادعایی از سوی ناشر نسبت به حقوق مربوط به علائم تجاری شخص ثالث وجود ندارد.